سریال شیاطین داوینچی یکی از بهترین سریالایی بود ک دیدم .
منظورم محوریت اصلی داستان و برداشت هایی ک نسبت به سریالش داشتم .
اولین چیزی ک ب شدت تکان دهنده بود برام و فکرم رو خیلی عجیب درگیر کرد ؛
این بود که "ایمان" ب هر فرقه یا مذهبی به هرچیز یا هر شخصی چقدر میتونه خطرناک و مخرب باشه !
چیزی ک نه تنها از نظر تاریخ ثابت شده بلکه در همین زمان حال هم قابل مشاهدس !
اینکه بخاطر ایمان ب چیزی ک بهش معتقدی ، جون خودت رو بگیری و حتی بدتر !
همراه خودت جون بقیه رو هم بگیری !
اینکه انسان وحشی ترین حیوان موجود رو کره ی زمینه !
میپرسی چرا؟! هر حیوان درنده ای ک میشناسی رو مد نظرت قرار بده ، ببین اونا یک بعد
دارن و نسبت ب همون عمل میکنن .
ولی ما آدما چندین بعد داریم و هر کدوممون یه استعداد مختص به خودمون !
ولی هممون میل و کشش عجیبی به درندگی و وحشی گری درونمون هست .
یک جور جنون که انگار فقط سرکوب شده پشت نقابی به اسم تمدن و انسانیت که با هر فرصتی این نقاب میفته و به اصطلاح اون روی کثیفمون بالا میاد .
لذتی که به طور آنی از کتک زدن یک بچه ی فضول یا یک حیوون نصیب آدم میشه ، میتونه مثال واضحی ازش باشه .
به شخصه فکر میکنم هممون دچار جنونی هستیم که سعی میکنیم کنترلش کنیم .
و در مورد ایمان داشتن ، دنیا جای خیلی بهتری بود اگر ایمان وجود نداشت.
در مورد موجودیت یا اصلا وجود داشتن یا نداشتن خدا نظری ندارم .
ینی نیاز دارم که باور داشته باشم وجود داره . الان که فکر میکنن میبینم نظریه تناسخ اگر واقعی باشه خیلی بیشتر دلالت به وجود خدا و عدالتش داره . حداقل میتونی سر خودتو شیره بمالی که اینایی که تو بدبختی و با نقص ب دنیا میان دارن تقاص زندگی قبل رو میدن . و انقدررر این قضیه تکرار میشه تا بالاخره روحشون پاک بشه و مفید واقع بشن و بالاخره بمیرن !
آدمای انگشت شماری تو دنیا هستن یا قبلا وجود داشتن که لایق احترام باشن ، بدون شک داوینچی یکی از اوناس . بخاطر سریالش نه ، بخاطر شخصیت واقعی و کار هایی که کرده میگم .
خیلی کار ها تو زندگیم هست که میخوام انجام بدم که برنامه هاش تو ذهنم ، داره جمجمم رو از هم میپاشونه !
نمیدونم آخر این همه طرح و برنامه چی قراره بشه ! ولی امیدوارم حداقل یک دهم داوینچی خرد و عقل پیدا کنم و بتونم تو ذهن دنیا بمونم .
شاید مسخره باشه ! ولی من همینقدر جاه طلب و خودخواهم !