آدم ها بی معرفتند ! ب همین سادگی !
فراموش میکنند ک چقدر کنارشان بودی ! فراموش میکنند ک چقدر حمایتشان کردی !
برایشان اهمیتی ندارد حس تو چیست !
تنها کافیست دیگر بودنت به کارشان نیاید آنوقت تو دیگر زیبا نیستی !
تو دیگر کافی نیستی ! حتی فراموش میکنند که تو کی هستی؟!
بعید نمیدانم اندک زمانی دیگر وقتی داخل کافه ای نشستم و قهوه ای مینوشم
بر روی شانه ام بزنند و بگویند : ببخشید شما آشنا به نظر میرسید ، من شما را میشناسم؟
و من نیز تنها بغضی به گلویم خنجر بزند و بگویم خیر به جا نیاوردم !
آدم ها بی معرفتند به همین سادگی !
این کوزه ترک خورد ؟! چ جای نگرانیست !
من ساخته از خاک کویرم ک بمیرم !
خاموش نکن آتش افروخته ام را !
بگذار ک بمیرم ک بمیرم ک بمیرم !