این روز ها !
این روزا واقعا خستم !
از نظر جسمی البته ! ولی خب از نظر روحی ..
یکم بهتر از همیشمم ، استقلال داشتن فشار زیادی رو به آدم وارد میکنه ولی خیلی خوبه!
اینکه بتونی برای خودت برنامه بریزی و مقداری از احتیاجات خودت رو بدون وابستگی ب کسی رفع کنی ، خیلی خوبه !
امروز داشتم فکر میکردم که خب من از آیندم چی میخوام؟!
نمیشه گفت نمیدونم چی میخوام ولی میتونم بگم انقدر پراکنده و ضد هم و بی ربط به همن که حس میکنم نمیدونم ک چی میخوام !
و خب منم مثل خیلیای دگ نمیدونم که "آینده" چی تو سرش داره و قراره منو تا کجا ها بکشونه !
مثلا 6 سال پیش داشتم خودمو برای کنکور حقوق اماده میکردم و کلییییییی برنامه داشتم ب خوابمم نمیدیدم زندگیم اینجوری بچرخه که مهاجرت اجباری داشته باشم و بعدشم بخوام پزشکی بخونم !
الان که ب 6 سال اخیر نگاه میکنم واقعا تصمیمم راسخ تر میشه که از همین لحظم لذت ببرم و برای آینده طولانی مدت برنامه های عجق وجق نریزم !
نمیدونم فردا قراره چی بشه ولی این روزا حال شاد و در عین حال افسرده ای دارم !
و به معنای واقعی خودمو خسته تر از همیشه میبینم !
بیشتر انرژیم صرف کشمکش درونی و حال و هوای عجیب و غریبم ، میشه !
و آخر شب یه من میمونم یه ذهن در حال انفجار که پر از ایده های پراکنده و یا نا تمومه که کنارش کمبودای احساسیم کله ملق میزنه و عرض اندام میکنه و بهم خیلی عجیب فشار میاره !
و گاهی واقعا نیاز دارم به یکی که الکی باهاش چرت و پرت بگم و ب چیزای الکی بخندم تا فکرمو یکم عقب برونم ولی بعدش ..
حالم خیلی بد تر میشه !!
میگما ..
خوش بحال آلزایمری ها ..!
- ۹۵/۰۵/۲۲