عوض !

خیلی عوض شدم ! اصلا عوضی شدم ! شرایط باعثش شد !

آدم یجاهایی رو مجبوره !

اشکاتو کی میشمره وقتیکه، دستای من از گونه هات دوره

رفتن همیشه اختیاری نیست، آدم یه جاهایی رو مجبوره

فکر کن همیشه مال من باشی، دنیا مگه زیباتر از این هم میشه

تو خیلی چیزا رو نمی فهمی، من خیلی حرفا رو سرم میشه

امروز اگر از من جدا باشی، دلواپس فردای تو نیستم

دنیا شبیه روزگارم نیست، من مرد رویاهای تو نیستم

میرم با اینکه عاشقت هستم، با اینکه چشمای تری دارم

ای کاش بفهمی که برای تو، آروزهای بهتری دارم

خندت تو دلم جا نمیگیره، سهم تو خورشید نه خاموشی

من عاشقانه میگذرم از تو، گاهی چه دلچسبه فراموشی

باور کن این روزا به غیر از من، چیزی تو رویاهات اضافه نیست

باید با قرصام مهربون تر شم، بعد از تو روزی دو تا کافی نیست

ما قول دادیم مال هم باشیم، ما قول دادیم اینو میدونم

با گریه میگیم مرده و قولش، نامردم و قولم رو میشکونم

مثل فرشته ها شدی امشب، تو این لباس روشن توری

با گریه گم میشم تو مهمونا، دیدی یه جاهایی رو مجبوری

خندت تو دلم جا نمیگیره، سهم تو خورشید نه خاموشی

من عاشقانه میگذرم از تو، گاهی چه دلچسبه فراموشی

باور کن این روزا به غیر از من، چیزی تو رویاهات اضافه نیست

باید با قرصام مهربون تر شم، بعد تو دو تا کافی نیست

اشکاتو کی میشمره وقتیکه، دستای من از گونه هات دوره

رفتن همیشه اختیاری نیست، آدم یه جاهایی رو مجبوره

فکر کن همیشه مال من باشی، دنیا مگه زیباتر از این هم میشه

تو خیلی چیزا رو نمی فهمی، من خیلی حرفا رو سرم میشه

+ چند قطره اشک

حس !

از احساست پیروی کن درست مثل من ! 

یادبگیر ک چجوری ازش پیروی کنی و تعبیرش کنی ، دقیقا مثل من ! 

با تمام وجود حالم خوبه و تو خوشی غرق شدم 8) 

و البته اراده ! 

این روزا عجیب ارادم قوی شده !  اراده میکنم انجام میشه ! 

این روزا عجیب وجود خدا رو حس میکنم تو تک تکه لحظات زندگیم ! 

این روزا عجیب اعتماد ب نفسم رفته بالا و عجیب موفقم ! 

و آدما ! این روزا عجیب آدما رو دوست دارم ! 

این روزا عجیب و غریب شدم دگ دوستام منو نمیشناسن ! 

و خدایا شککککککککککککررررررررررررتتتتتتت ❤

خدایا عاشقانه دوستت دارم .

sana !

sana git diyemem , ama kal demekte gelmiyor içimde !

احساس دو گانه !

خیلی خوشحالم !!! خیلی زیاد !

یه قدم دگ تا آسودگی برداشته شد ! 

یکمم گیجم ! میخوام یکاری بکنم ک مطمئن نیستم جواب بده ! 

تهه دلم اصرار میکنه ب این کار ولی عقلم پسش میزنه !

چیکار کنم؟

تغییر !

تغییر کردن خیلی سخته ! ولی دخترم همه تلاش خودم رو میکنم ! میتونم !  حالم عاااااالیه !

گاهی !

گاهی تا مغز استخوان خسته ای ! در خیالت خود را غرق در خواب در یک تخت خواب راحت تصور میکنی ! 

اما تنها ۲ ساعت خواب ب چشمانت می آید و مانند من جغد شب میشوی ، قلم به دست میگیری تا نا آرومی های

 دلت را بنویسی !

اما وقتی به آن کلمات جنگ زده ، به آن اغتشاش درونی میرسی لبخندی تلخ کنج لبت می‌نشیند ، پلک هایت را میبندی

 و قطره اشکی مزاحم تمام کلمات ذهنت را میشوید ! با خود میگویی باز هم نتوانستم ! دفتر را میبندی ، قلم را در یک

 کنج ، میان خنزر پنزر های اطرافت می اندازی ، به قلبت رجوع میکنی و باز یک قفل دیگر به آن همه قفل این 

صندوقچه غم میزنی ! 

طول و عرض اتاقت را با خیال بارها قدم رو میروی به این امید که خوابت ببرد ! می‌شماری یک گوسفند دو گوسفند سه ... 

به ۹۹ که میرسی خسته میشوی اینبار شاید یک پرنده انتخاب کنم .. اممم نه نه یه حیوان درنده بهتر است ! احساس قدرت میدهد ! 

عقربه ها بدون صبر جلو میرود و تو هنوز نخوابیدی ! 

و درد دارد این غم که قابل گفتن نیست !