تلخ نوشته ..!

دفترچه خاطرات من ..!

تلخ نوشته ..!

دفترچه خاطرات من ..!

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم ! پوشیده چه گوییم؟! همینیم که هستیم !

آخرین مطالب
۲۳
فروردين

یه حالت خاص !  

مثل پریدن پلک ، مثل کشیدن اخما تو هم !

مثل فرو کردن ناخن تو کف دست ! 

مثل سردردهای مداوم ، مثل تند شدن نفسها  !

مثل بی حوصله بودن ! 

عصبی ، مثل من ! 

اینروزها خیلی کلافه و عصبی ام !

  • bitter girl
۲۰
فروردين
دقیق ک نگاه کنی ، من همیشه بودم ! 
اون بود یا نبود ، من بودم .
بقیه هم اومدن و رفتن ، بازم من بودم ! 
اینبار بذار اون باشه ، چون من دگ نیستم !
خیلی وقته ک نیستم .
  • bitter girl
۱۸
فروردين

دیروز "ش" آدرس یه وبلاگی رو داد بهم ک یکی از پستاش در مورد بی طرفانه نوشتن تاریخ بود !

خیلی عالی و قوی نوشته بود .

اینکه یه تاریخ نگار نباید عقیده و دیدگاه خودش رو تو نوشتن تاریخ دخیل کنه !

ب عبارتی نباید تو ذهن مردم مطلبو اون‌جور ک میخواد تزریق کنه !

فکرمو خیلی درگیر کرد راستش ! از تاریخ ک بگذریم چقدر تو زندگیمون بیطرفانه ب مسائل نگاه میکنیم؟!


  • bitter girl
۱۵
فروردين

دخترک تنها بود !

خسته بود ! 

میدانی خیلی حرف است میان میلیارد ها آدم تو دنیا ،احساس تنهایی کنی ! 

رهگذر آمد دخترک اورا ندید . راستش را بخواهی دید ولی خودش را ب ندیدن زد ! 

دخترک دیگر حال و حوصله ی دوست داشتن نداشت ! 

آخرین بار ک اورا دیدم در آینه بود چمدانی در دست داشت و قصد سفر کرده بود . 

دلم برایش تنگ شده ، برای این دخترک درون آینه ک نیست ..


  • bitter girl
۱۱
فروردين

فک کنم این اولین پستیه ک مینویسمش و بعد براش مقدمه میذارم ! 

ساعت یک نصف شب و قاعدتا من باید خواب باشم ! مخصوصا ک فردا یا شایدم درستش این باشه ک بگم امروز  ،

خیلی کار رو سرم ریخته! 

داشتم ب تغیراتی ک کردم ، فکر میکردم ! ب اهدافی ک میخوام بهش برسم ! 

این من چقدر با من پارسال فرق کرده ! رک تر شده ، عصبی تر شده ، بی پروا تر شده ، 

در بعضی ابعاد کوچک تر و در بعضی ابعاده اخلاقی بزرگ تر شده ! 

کم ترین تغیرم اینه ک نگران نبودن ها نیستم ! 

این منی ک خودشو تو کار و مشغله غرق کرده خیلی فرق داره با اون منه سالها قبل !

فقط خدایا دمت گرم ! پدر عزیزم جز تو واقعا دگ ب کسی تکیه نمیکنم ! خودت تکیه گاهم باش !

هیشکی بهتر از تو از درونم خبر نداره پدر ! 

پدر ، عاشقانه دوستت دارم برای اینکه پدری ولی ن بنده وارانه ! برای اینکه رهامون نمیکنی با هر خطا !

پدر دوستت دارم و ازت ممنونم❤

  • bitter girl
۲۸
اسفند

چرا همیشه یه کاری میکنه ک آدم صدها قدم ازش دور بشه ؟ 

ب حدی حرفش زشت بود ، که سر درد شدم ! 

متاسفم!

  • bitter girl
۲۶
اسفند

سی و هفتتت سالشه !! فقط ۷ سال از مادرم کوچیک تره و ۱۷ سال از من بزرگ تر ! من ازش میترسم ! از ترس اشکم ریخت فقط همین !

  • bitter girl
۱۹
اسفند

دندوناش تیز بود ! خیلی بد تو زخمای سابقم فرو رفت ! 

خواست منو تنبیه کنه ! با این نبودن رعب آورش ! 

واقعا هم نگران شدم ! فکر کردم دستگیر شده ! گریه کردم ! ولی بعد دیدم ک سالمه خیالم راحت شد ! 

الان دگ باشه یا نباشه برام مهم نیست دگ ! همین سالمه کفایت کرد برام . 

و 

جای این زخمای تازه شده محکم تر یاد آوری کرد حماقت نکنم.

  • bitter girl
۱۶
اسفند

عشق صیدیست ک تیرت ب خطا هم برود 

                                     

                                            لذتش کنج دلت تا ب ابد در خواهد ماند ! 



سعدی.

  • bitter girl
۰۷
اسفند

شده دست به قلم بشی و حتی یه کلمه از ذهن مشوشت به کاغذ منتقل نشه؟؟ 

نمیدونم آدما چجوری شاعر میشن؟! چجوری اون همه احساس رو ب کلمه تبدیل میکنن؟! 

مطمینم اگر یه روزی شاعر میشدم ، تمام شعر هام تبدیل میشد به یک تک مصراعی با چند تا نقطه !

شاید برای همین بهم میگه چقدر سردی ! آه راجبش تاحالا چیزی نگفتم؟! 

شاید چون برام جدی نیست اونقدری ک بخوام چیزی بگم ! شایدم .. 

میدونی ؟! اون بیست سالشه ! جوونه و خام ! ولی معصومیتش عین یه پسر ۱۶ سالس ! 

همین باعث میشه برام جدی نشه .. ! چون اون معصومیت رو من خیلی وقته ک ندارم . 

میفهمم درگیر شده ، نمیدونم چجوری برم ک دلش نشکنه .. 

میدونی اون بی ادب نیست ، بد دهن نیست ، سیگاری و قلیونی نیست ، دروغگو نیست ، دختر باز نیست !

زبون باز نیست ! زود معذرت میخواد حتی اگر مقصر نباشه ! توضیح میده !! اون همون چیزیه ک اگر ۴ ساله پیش

 میومد توی زندگیم من تا آخر دنیا باهاش میرفتم ! 

ولی الان .. مطمئنم جز زخمام چیز دگ ای ک لیاقتش باشه ندارم ک بهش بدم . 

باید صبر کنم ، همه ی زخمام رو زمان تسکین بده . 

این نفرت رو از دلم بشوره بعد شاید وقتش باشه ک یکی بیاد ! 

یکی ک کوه باشه و اینبار بشه بهش تکیه کرد ! یکی ک مرد باشه ! 

از خودم تا خودم خیلی راه هست ، روزی ک به خودم برسم این زخما هم خوب میشن. 

میدونی ؟! من خیلی آدم عجولی بودم ! ولی مسیر زندگی صیقلم داد تو انتظار و صبوری ! 

الان صبرم رفته بالا ، وایسادم تا ببینم  ..! معنی سپردن به خدا همینه دگ !

آدمهایی ک اینجا اذیتم کردن بعد یکی دو سال دونه دونه خدا نشونم داد بدتر از ک کاری بام کردن سرشون اومد . 

نمیگم دلم خنک شد ! نه ! ولی ناراحتم نیستم براشون ! 

درونم یه قبره ک توش احساساتم دفن شده !!!! هر چند وقت یبار میرم بالا سرش میشکافمش تا بوی گند جسده این

 احساسات یادم بیاره دگ خریت نکنم ! امروز هم از اون روزا بود !

به قول تی دی : 

یه موقعی دلت تنگ بود برامُ ، دنیا مهم نبود رنگاش برات

ولی الآن شدی "انگشت نما" و ، این کارت بدتر بود از فحش برام
با رفتارت شدی نمک رو زخمُ ، به خاطر تو یکی من عقب موندم
از همه چی الان پشیمونم ، که فکر به تو بوده کارِ هر روزم
خودت اینجا پیش من اما دلت جایی دیگه
یه روزی خوب ، یه روزی سردتر از پیشِ حرف آخر
نمونده بین ما ، همه چی تموم شد ، فقط با یه انتخاب
حرفات می لنگید هر بار یه جاش ! کاش ، دروغات یه حد و اندازه داشت
یه روز بمون یه روز تنهام بذارُ ، عادی شده اینکه باشی هر بار یه فاز
هیچ کسی نبود به جات اصلاً  ، نکردی واسه یه بار درکم
رو پیچ بودی و هزار ترفندُ ، اشتبام این بود که روت حساب کردم
خودت اینجا پیش من اما دلت جایی دیگه
یه روزی خوب ، یه روزی سردتر از پیشِ حرف آخر
نمونده بین ما ، همه چی تموم شد ، فقط با یه انتخاب

  • bitter girl