تلخ نوشته ..!

دفترچه خاطرات من ..!

تلخ نوشته ..!

دفترچه خاطرات من ..!

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم ! پوشیده چه گوییم؟! همینیم که هستیم !

آخرین مطالب

جسد احساسات !

جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۹ ب.ظ

شده دست به قلم بشی و حتی یه کلمه از ذهن مشوشت به کاغذ منتقل نشه؟؟ 

نمیدونم آدما چجوری شاعر میشن؟! چجوری اون همه احساس رو ب کلمه تبدیل میکنن؟! 

مطمینم اگر یه روزی شاعر میشدم ، تمام شعر هام تبدیل میشد به یک تک مصراعی با چند تا نقطه !

شاید برای همین بهم میگه چقدر سردی ! آه راجبش تاحالا چیزی نگفتم؟! 

شاید چون برام جدی نیست اونقدری ک بخوام چیزی بگم ! شایدم .. 

میدونی ؟! اون بیست سالشه ! جوونه و خام ! ولی معصومیتش عین یه پسر ۱۶ سالس ! 

همین باعث میشه برام جدی نشه .. ! چون اون معصومیت رو من خیلی وقته ک ندارم . 

میفهمم درگیر شده ، نمیدونم چجوری برم ک دلش نشکنه .. 

میدونی اون بی ادب نیست ، بد دهن نیست ، سیگاری و قلیونی نیست ، دروغگو نیست ، دختر باز نیست !

زبون باز نیست ! زود معذرت میخواد حتی اگر مقصر نباشه ! توضیح میده !! اون همون چیزیه ک اگر ۴ ساله پیش

 میومد توی زندگیم من تا آخر دنیا باهاش میرفتم ! 

ولی الان .. مطمئنم جز زخمام چیز دگ ای ک لیاقتش باشه ندارم ک بهش بدم . 

باید صبر کنم ، همه ی زخمام رو زمان تسکین بده . 

این نفرت رو از دلم بشوره بعد شاید وقتش باشه ک یکی بیاد ! 

یکی ک کوه باشه و اینبار بشه بهش تکیه کرد ! یکی ک مرد باشه ! 

از خودم تا خودم خیلی راه هست ، روزی ک به خودم برسم این زخما هم خوب میشن. 

میدونی ؟! من خیلی آدم عجولی بودم ! ولی مسیر زندگی صیقلم داد تو انتظار و صبوری ! 

الان صبرم رفته بالا ، وایسادم تا ببینم  ..! معنی سپردن به خدا همینه دگ !

آدمهایی ک اینجا اذیتم کردن بعد یکی دو سال دونه دونه خدا نشونم داد بدتر از ک کاری بام کردن سرشون اومد . 

نمیگم دلم خنک شد ! نه ! ولی ناراحتم نیستم براشون ! 

درونم یه قبره ک توش احساساتم دفن شده !!!! هر چند وقت یبار میرم بالا سرش میشکافمش تا بوی گند جسده این

 احساسات یادم بیاره دگ خریت نکنم ! امروز هم از اون روزا بود !

به قول تی دی : 

یه موقعی دلت تنگ بود برامُ ، دنیا مهم نبود رنگاش برات

ولی الآن شدی "انگشت نما" و ، این کارت بدتر بود از فحش برام
با رفتارت شدی نمک رو زخمُ ، به خاطر تو یکی من عقب موندم
از همه چی الان پشیمونم ، که فکر به تو بوده کارِ هر روزم
خودت اینجا پیش من اما دلت جایی دیگه
یه روزی خوب ، یه روزی سردتر از پیشِ حرف آخر
نمونده بین ما ، همه چی تموم شد ، فقط با یه انتخاب
حرفات می لنگید هر بار یه جاش ! کاش ، دروغات یه حد و اندازه داشت
یه روز بمون یه روز تنهام بذارُ ، عادی شده اینکه باشی هر بار یه فاز
هیچ کسی نبود به جات اصلاً  ، نکردی واسه یه بار درکم
رو پیچ بودی و هزار ترفندُ ، اشتبام این بود که روت حساب کردم
خودت اینجا پیش من اما دلت جایی دیگه
یه روزی خوب ، یه روزی سردتر از پیشِ حرف آخر
نمونده بین ما ، همه چی تموم شد ، فقط با یه انتخاب

  • bitter girl

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی